مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
سـالها در طـلـب سـیـم و زر دنـیـائیم که خجـالـت زده از گل پـسر زهـرائیم "به عمل کار برآید، به سخندانی نیست" مـانـع آمـدن حـضـرت حـجـت مــائـیم او حسینیست ولی بی علی اکبر مانده غـافل از فـلـسفـۀ مـکـتب عـاشـورائیم حالمان حال یتیمیست که از بیمهری هـمـه مـحـتـاج نـوازشـگـری بـابـائـیـم عصر غیبت بهخدا کثرت ما وحدت ماست تا نیاید خـبر از صاحـبمـان تـنهـائـیم وعـدۀ آمـدن مـنـجـی عـالـم حـتمیست چـشـم بر راه، هـمـه مـنـتـظر فـردائیم آبـرویی هم اگر هست از آقایی اوست ما هـمه نـوکـر این خـانـه ولـی آقـائـیم کاش همراه خود این قافله را هم ببـرد هـمـه در آرزوی دیـدن پـائـیـنْ پـائـیـم شب هشتم شد و در راه به خود میگفتیم مجلس خـتـم حـسـین بن عـلی میآئـیـم |